مطالعۀ تطبیقی چهره و پوشش نگاره‌های مانوی بر نقاشی صدر اسلام

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه نقاشی، دانشکدۀ هنر، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران.

2 کارشناسی ارشد نقاشی، دانشکده هنر، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران.

چکیده

در نقاشی‌های مانوی حضور و نقش انسان بسیار پررنگ است. مانویان در طراحی چهره‌های انسانی روش و اصول خاصی داشتند؛ هنرمند مانوی با وام‌گیری از چهره‌های سرزمین‌ها و ملل مختلف و ادغام آن با تخیلات ذهن خود سعی‌کرده تا چهره‌های  متفاوت و با شیوه‌های اجرایی متباین خلق کند. در نقاشی‌های صدر اسلام نیز مانند نقاشی مانوی انسان‌ها حضوری فعال دارند و نگارگران در ترسیم چهره‌های انسانی راه و روش مانویان را ادامه دادند، هرچند تغییراتی در چهره‌نگاری صدر اسلام رخ‌ داده، اما شکل کلی و مشخصه‌های اجزای صورت و در برخی موارد پوشش پیکره‌ها همانند سبک هنر مانوی است. مقالة‌ حاضر درصدد پاسخ به این پرسش‌ها است: چهره‌نگاری مانوی متأثر از چهره‌های کدام سرزمین‌ها و ملل است و چه ویژگی‌هایی دارد؟ دلیل ترسیم چهره‌های یکسان و شبیه به‌هم در نگاره‌های مانوی چه بوده است؟ چه ویژگی‌هایی از چهره‌ و پوشش نگاره‌های مانوی در نقاشی صدر اسلام دیده می‌شود؟ هدف از انجام این تحقیق مطالعة ویژگی‌های چهره و پوشش نگاره‌های مانوی و بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های آن با دورة عباسی (مکتب بغداد)، سامانی، غزنوی و سلجوقی است. این تحقیق با بهره‌گیری از مطالعة کتابخانه‌ای-اسنادی و به شیوة‌ توصیفی-تحلیلی و با رویکردی تطبیقی انجام شده است. این مقاله بدین جهت حائز اهمیت است که از جهت سبک‌شناسی هنر نگارگری مباحث و دعاوی جدیدی را در ریشه‌یابی هنر نگارگری و چهره‌پردازی هنر صدر اسلام (دورة عباسی (مکتب بغداد)، سامانی، غزنوی و سلجوقی) مطرح می‌کند و این پژوهش درصدد اثبات این فرضیه است که نقاشی صدر اسلام قویاً و به طور قابل ملاحظه‌ای از نقاشی سبک چهره‌نگاری مانویان تأثیر پذیرفته است. نتایج تحصیل‌شده حاکی از آن است که مشخصاتی چون ترسیم چهره‌های یکسان، زاویه‌سازی سه‌رخ و شکل بیضی صورت، عدم سایه‌گذاری و حجم‌پردازی، چشمان ریز و کشیده، ابروان خطی شکل و با خمیدگی کم، دهان کوچک و لب‌های غنچه، بینی به شکل‌خطی صاف و یا قوس‌دار و موهای آرایش‌یافته بر روی پیشانی از مشخصه‌های اصلی چهره‌نگاری مانوی بوده که در چهره‌نگاری دوره‌های صدر اسلام نیز به‌کار رفته است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

A comparative Study Between the Faces and Clothing Items in Manichaean Paintings and Those of Early Islam

نویسندگان [English]

  • Elaheh Panjehbashi 1
  • Zeinab Mohammadjani Divkolaei 2
1 Associate Professor, Department of Painting, Faculty of Arts, AlZahra University, Tehran.
2 Master of Painting, Faculty of Art, AlZahra University, Tehran , Iran.
چکیده [English]

In Manichaean paintings, the presence and role of man are very prominent. Manichaeans had special methods and principles for designing human faces; by borrowing from the faces of different lands and nations and integrating them with the imagination of his mind, Manichaean artists have tried to create different faces with different execution methods. Like Manichaean paintings, humans have an active presence in the paintings of early Islam, and the painters continued Manichaean’s way and method of drawing human portraits. Although there have been some changes in the portraiture of early Islam, the overall shape and features of the facial parts and, in some cases, the clothing of the figures, are the same as in the Manichean art style. This study tries to answer these questions: Manichean portraiture is influenced by the faces of which lands and nations, and what are its characteristics? What was the reason for drawing identical faces in Manichaean paintings? What features of the face and clothing of Manichaean paintings can be seen in the paintings of early Islam? The purpose of this study is to explore the characteristics of the face and clothing in Manichaean paintings and examine their similarities and differences with those of the Abbasid (Baghdad School), Samani, Ghaznavid, and Seljuk eras. The present study was done using a library-documentary study with a descriptive-analytical approach and a comparative approach. This study is of great importance because it raises new issues and makes new claims in terms of the stylistics of the art of painting in finding the origin of the art of painting and portraiture in early Islam (the Abbasid (Baghdad School), Samani, Ghaznavid, and Seljuq eras). Hence, this study aims to prove this hypothesis that the painting of early Islam was strongly and significantly influenced by the Manichaean style of portraiture. The results indicated that characteristics such as drawing identical faces, three-side angulation and oval shape of the face, lack of shading and simulating volume, small and elongated eyes, linear and slightly curved eyebrows, a small mouth and lips, a straight or arched nose, and hair arranged on the forehead are among the main characteristics of Manichaean portraiture, which were also used in the portraiture of early Islamic eras.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Manichaean painting
  • Early Islamic painting
  • Portraiture
  • Human
  • Painting
  • آخوندی، شهلا. (1389). بررسی سیر تحول چهره‌نگاری در نگارگری سنتی ایران (پایان‌نامة منتشر‌نشدة کارشناسی ارشد). دانشکدة هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس.

    • آرنولد، تامس و پوپ، آرتوراپهام. (1393). سیر و صور نقاشی ایران (ترجمة یعقوب آژند). تهران: مولی.
    • آژند، یعقوب. (1399). نگارگری ایران (پژوهشی در تاریخ نقاشی و نگارگری ایران). تهران: سمت.
    • اسماعیل‌پور، ابوالقاسم. (1400). اسطورة آفرینش در کیش مانی: با گفتارهایی دربارة ادبیات و عرفان مانوی. تهران: چشمه.
    • بمباچی، آلیسو؛ اتینگهاوزن، ریچارد و شراتو، امبرتو. (1394). هنر سامانی و غزنوی (ترجمة یعقوب آژند). تهران: مولی.
    • پاکباز، رویین. (1400). نقاشی ایرانی: از دیرباز تا به امروز. تهران: زرین و سیمین.
    • پنجه‌باشی، الهه و محمدجانی دیوکلائی، زینب. (1401). مطالعة تحلیلی معنای عناصر نمادین با تأکید بر هالة نور در نگارگری مانوی. رهپویة هنر، 5 (2)، 17-28.
    • تجویدی، اکبر. (1386). نگاهی به هنر نقاشی ایران از آغاز تا سدة دهم هجری. تهران: سازمان چاپ و انتشارات.
    • توشه‌اصل، مارال. (1398). پدیدارشناسی هنر نقاشی ایرانی دورة ساسانی و تأثیر آن در ادوار بعدی (با تکیه به نقش مانی) (پایان‌نامة منتشر‌نشدة کارشناسی ارشد). دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه محقق اردبیلی.
    • چن، شی‌رو. (1398). گسترش کیش مانوی در میان اویغورها بر پایة متون تورفانی و چینی (پایان‌نامة منتشر‌نشدة کارشناسی ارشد). دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران.
    • حکم‌آبادی، عارفه‌سادات؛ خزایی، محمد و احمدپناه، سیدابوتراب. (1394). بررسی نقوش پارچه‌های سامانی. خراسان بزرگ، 6 (20)، 57-74.
    • شعبانی، عطیه و محمودی، فتانه. (1394). تطبیق نقاشی‌های تورفان و نگاره‌های منظومة ورقه و گلشاه دورة سلجوقی. مطالعات تطبیقی هنر، 5 (10)، 83-96.
    • عباس‌زاده، حسین؛ خمسه، هایده و مرتضایی، محمد. (1398). نویافته‌های نقاشی دیواری غزنوی در مسجد شهر تاریخی سنگ‌بست. باستان‌شناسی ایران، 9 (1)، 111-125.
    • عطایی، مرتضی؛ موسوی حاجی، سیدرسول و کولابادی، راحله. (1391). سفال منقوش گلابه‌ای (انواع، گستردگی، تاریخ‌گذاری). نگره، 7 (23)، 70- 87.
    • عکاشه، ثروت. (1380). نگارگری اسلامی (ترجمة غلامرضا تهامی). تهران: سازمان تبلیغات اسلامی حوزة هنری.
    • کاتلی، مارگریتا و هامبی، لوئی. (1376). هنر سلجوقی و خوارزمی (ترجمة یعقوب آژند). تهران: مولی.
    • کونل، ارنست. (1388). هنر اسلامی (ترجمة یعقوب آژند). تهران: مولی.
    • کیانی، محمدیوسف. (1375). سفال ایرانی: بررسی سفالینه‌های ایرانی. تهران: نخست‌وزیری.
    • گرابر، الگ و اتینگهاوزن، ریچارد. (1380). هنر و معماری اسلامی (ترجمة یعقوب آژند). تهران: سمت.
    • کلیم کایت، هانس یوآخیم. (1396). هنر مانوی (ترجمة ابوالقاسم اسماعیل‌پور). تهران: هیرمند.
    •  
    • Gulácsi, Z. (2016). Mani’s Pictures: the didactic images of the Manichaeans from Sasanian Mesopotamia to Uygur Central Asia and Tang-Ming China. Boston: Brill.
    • Hoffman, E. (2008). Between East and West: The Wall Painting of Samarra and Abbasid Princely Culture, Publisher: Brill, 107- 132.
    • Schlumberger, D. (1952). Le palais ghaznevide de Lashkari Bazar. Librairie Orientaliste Paul Geuthner, (29), 251- 270.
    • Watson, O. (2004). Ceramics from Islamic lands. London: Thames & Hudson, in association the al-Sabah Collection, Dar al-Athar al- Islamiyyah, Kuwait National Museum.