مقدمه‏‌ای بر پیوندهای فرهنگی-اجتماعی شمال‌باختری و جنوب‌خاوری فلات ایرانِ دوران مفرغ ؛ مطالعۀ موردی سفالینه‏‌های منقوش

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناس ارشد باستان‏‌شناسی، پروژۀ باستان‏‌شناسی قراداغ، دانشکدۀ حفاظت آثار فرهنگی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، ایران.

2 دانشیار گروه باستان‌شناسی، دانشکدۀ حفاظت آثار فرهنگی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، ایران.

چکیده

چگونگی پیوندها و تشابهات فرهنگی-اجتماعی مردمان پهنه‌های گوناگون فلات ایرانِ پیش‌ازتاریخِ پایانی، از مسائل مهم باستان‏شناسی ایران است. با وجود شرایط اقلیمی متفاوت‌‌، فاصلۀ جغرافیایی و هم‏جوارنبودن مناطق شمال‌باختری و جنوب‌خاوری ایران با یکدیگر‌، براساس شواهد باستان‌شناختی و نقاشی‌های رنگی روی سفالینه‌ها، همگونی‌ها و شباهت‌های قابل‌توجهی در نقش‌مایه‌ها دیده می‌شود و بنابراین با این پرسش مواجه می‏شویم که علت این تشابهات چیست و زمینه‌های فرهنگی-اجتماعی بروز این تشابهات علی‌رغم بُعد جغرافیایی و ناهمگونی اقلیمی چه بوده است؟ در پاسخ بدین پرسش، فرضیۀ پیشنهادی این پژوهش این است که علی‌‌رغم نظریۀ «موزاییک اقوام و اقالیم» حسن طلایی که ناهمگونی اقلیمی و مَسافات بعید جغرافیایی در فلات ایران را سد و مانع هم‏گرایی فرهنگی در ایرانِ روزگارانِ پیش‏ازتاریخ می‏دانست، این تشابهات را می‏توان در چهارچوب نظریۀ «جامعۀ بزرگ شرق» شاپور رواسانی و «ساختارگرایی فرهنگی» لِوی‌اشتروس تبیین کرد. طبقه‌بندی نقش‌مایه‌ها‌، اساس روش‌شناختی این پژوهش را تشکیل می‏دهد؛ نقوشِ روی سفالینه‌ها -براساس توصیف و دسته‌بندی گونه‌شناختی نقش‌مایه‌ها و  گاه‌نگاری نسبی آن‌ها- به تفکیک مناطق طبقه‌بندی و درنهایت با هم مقایسه شده و وجوه اشتراک آن‌ها بررسی شده است‌. لازم به ذکر است که در این پژوهش، بافتار باستان‏شناختی (کانتکست) و نیز گونه‌شناسی فرم و شکل سفالینه‌ها بحث نشده است. همانندیِ نقش‌مایه‌های سنت سفالگری دوران مفرغ در سرزمین‌های شمال‏باختری و جنوب‏خاوری فلات ایران، براساس نظریۀ جامعۀ بزرگ شرق رواسانی، بر وجود هم‌‌گرایی فرهنگی در دو جغرافیای متفاوت دلالت دارد که این هم‌‌گرایی در بستر نظریۀ مردم‌‌شناختی ساختارگرایی لِوی‌اشتروس تفسیرپذیر است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

An Introduction to the Socio-Cultural Bonds between Northwest and Southeast Iran in the Bronze Age: A Case Study of Painted Pottery

نویسندگان [English]

  • Mojgan Aghababaei 1
  • Bahram Ajorloo 2
1 M.A. in Archaeology, Karadagh Archaeological Project, Faculty of Cultural Materials Conservation, Tabriz Islamic Art University, Iran.
2 Associate Professor, Department of Archaeology, Faculty of Cultural Materials Conservation, Tabriz Islamic Art University, Tabriz, Iran.
چکیده [English]

Socio-cultural ties and similarities among different parts of the Iranian plateau in late prehistory are a primary concern of Iranian archeology. Notwithstanding their differing climates and geographical distances, the northwest and southeast quadrants of the plateau archaeologically exhibit a remarkable degree of homogeneity and similarities in the painted motifs of pottery vessels. The question thus arises: what makes them similar, and what underlying sociocultural factors contribute to the emergence of such similarities despite the geographical dimension and climatic heterogeneity? The authors approach these questions through the hypothesis that despite the theory of the mosaic of ethnicities and climates, which views the climatic heterogeneity and geographical remoteness as obstacles precluding cultural convergence across the Iranian plateau in prehistory, these parallels can indeed be justified by the “Great Oriental Society” theory and Lévi-Strauss’s “cultural structuralism.” The classification of painted motifs underpins the methodology adopted here. The motifs on the pottery from each region were classified — based on their typological description, classification, and relative chronology — and finally compared to pin down and analyze their common attributes. It is noteworthy that neither the archaeological context nor the typology of the form of vessels was addressed here. The similarities between the motifs of the Bronze Age pottery traditions in the northwestern and southeastern Iranian plateau indicate that the “Great Oriental Society” theory of Ravasani can explain cultural integration in the two disparate regions, an observation that can be interpreted by Lévi-Strauss’s structuralism.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Bronze Age
  • Iranian plateau
  • The Theory of Great Oriental Society
  • The Theory of Prehistoric Iran as a Mosaic of Ethnicities and Climates
  • Lévi-Strauss’s structuralism
آجورلو‌، بهرام. (1391). دورۀ مفرغ پایانی و سنت سفالگری ارومیه‌، هزارۀ دوم قبل از میلاد. علی مصیب‏زاده و جواد شریف‏نژاد (ویرایش)، مجموعۀ مقالات برگزیده همایش هم‌اندیشی شهر ایرانی شهر تاریخی‌، فرهنگی و مذهبی ارومیه (12-1). ارومیه: اندیشۀ سهیل.
برنی‌، چارلز. (1390). باستان‌‌شناسی آذربایجان 2: یانیق‌تپه (ترجمۀ صمد علیون). تبریز‌: نشر اختر.
حاکمی‌، علی. (1385). گزارش هشت فصل بررسی و کاوش در شهداد، دشت لوت. تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی‌ و گردشگری.
دانتی، مایکل. (1396). آذربایجان در گذار از عصر مفرغ به عصر آهن. (ترجمۀ صمد علیون). تبریز: پروژۀ ترجمۀ حسنلو.
دانتی، مایکل؛ ویت‌، ماری‌ماتیلدا و دایسون، رابرت هنری. (1391). جستجوی مرحلۀ گذار از مس‌-سنگی به مفرغ قدیم در دره‌های سلدوز و اشنویه، مجموعه مقالات سفال‌های حسنلو (ترجمۀ صمد علیون و علی صدرایی). تبریز: پروژۀ ترجمۀ حسنلو.
رواسانی‌، شاپور. (1370). جامعۀ بزرگ شرق. تهران: شمع.
سیدسجادی، سیدمنصور.‌ (1386). گزارش‌های شهرسوخته 1: کاوش در گورستان ۱۳۷9-۱۳۷6. ‌تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور.
سیدسجادی، سید منصور. (1398الف). هشت گفتار دربارۀ باستان‌شناسی و تاریخ سیستان و بلوچستان‌. تهران‌: مؤسسۀ آبی پارسی‌ و انتشارات پل فیروزه.
سیدسجادی، سید منصور. (1398ب). شهرسوخته: هنر و باستان‌شناسی حوزۀ دلتای رودخانۀ هیرمند از آغاز تا دورۀ تیموری. ج. 1. تهران: دفتر نشر پژوهش‌‌های فرهنگی.
سیدسجادی، سید منصور. (1400). سفال شهرسوخته. هالی پیتمن و سجاد علی‌‌بیگی (ویرایش)، سپهر مجد؛ باستان‌شناسی دنیای ایرانی و سرزمین‌های پیرامون: جشن‌نامۀ دکتر یوسف مجیدزاده (294-255). تهران: مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی.
طلایی‌، حسن. (1385). عصر مفرغ ایران. تهران‌: سمت.
طلایی‌، حسن. (1397). هشت هزار سال سفال ایران. تهران‌: سمت.
طلایی‌، حسن. (1399). باستان‌شناسی و هنر ایران در هزارۀ اول قبل از میلاد. تهران‌: سمت.
کارلوفسکی، لمبرگ‌ و وایت، توماس بیل. (1388). آغاز و شکوفایی فرهنگ و تمدن در جنوب شرق ایران‌. جلد اول‌: حوزۀ درۀ صوغان-کرمان، فرهنگ یحیی‌: دوران آغازین‌ (ترجمۀ غلام‌‌علی شاملو). تهران‌: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری.
مجیدزاده، یوسف. (1383). مجموعۀ مقالات نخستین همایش بین‌المللی تمدن حوزۀ هلیل: جیرفت. کرمان: ادارۀ کل میراث فرهنگی‌ و گردشگری و صنایع دستی استان کرمان.
مجیدزاده، یوسف. (1399). باستان‌شناسی حوزۀ هلیل رود‌: جیرفت، جلد سوم: سفال. تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری.
موگاورو، لوردانا. (۱۳۹۸). سفال رنگارنگ: سفال زنانه، شهرسوخته: هنر و باستان‌شناسی حوزۀ دلتای رودخانۀ هیرمند از آغاز تا دورۀ تیموری (جلد اول، 418-405) (ترجمۀ سید منصور سید سجادی). تهران: دفتر نشر پژوهش‌‌های فرهنگی.
Brown, T. B. (1951). Excavations in Azerbaijan ,1948. London : J. Murray.
De Cardi, B. (1970). Excavations at Bampur, A Third Millennium Settlement in Persian Baluchistan, 1966. New York: American Museum of Natural History.
Dyson, R. H. J. (1967). Excavations at Dinkha Tepe, 1966. IRAN, (5), 136‒137.
Edwards, M. R. (1981). The pottery of Haftavan VIB Urmia ware. IRAN, (19), 101-140.
Edwards, M. R. (1983). Excavations in Azerbaijan (North-western Iran), 1: Haftavan, Period VI. Oxford: BAR International Series 182.
Hamlin, C. (1974). The early second millennium ceramic assemblage of Dinkha Tepe. IRAN, (12), 125‒153.
Karlovsky, C. C. L. & Potts, D. T. (2001). Excavations at Tepe Yahya, Iran 1967‒1975, The Third Millennium. Cambridge, Massachusetts: Peabody Museum of Archaeology & Ethnology, Harvard University Press.
Lévi-Strauss, C. (1963). Structural Anthropology (C. Jacobson, Tarns.). New York: Basic Books.
Muscarella, O. W. (1994). Denka (Dinkha) Tepe. In E. Yarshater (Ed.), Encyclopedia Iranica (7, 283‒284). New York: Colombia University. 
Muscarella, O. W. (1966). Excavations at Dinkha Tepe. The Metropolitan Museum of Art Bulletin, New Series, 27 (3), 187‒196.
Perkins, A. L. (1977). The Comparative Archaeology of Early Mesopotamia. Chicago: The University of Chicago Press.
Rubinson, K. S. (2004). Dinkha Tepe, Iran, and So-called Urmia Ware. In A. Sagona (Ed.), A View from the Highlands. Archaeological Studies in Honor of Charles Burney. Leuven: Peeters.